پیغام مدیر :
با سلام خدمت شما بازديدكننده گرامي ، خوش آمدید به سایت من . لطفا براي هرچه بهتر شدن مطالب اين وب سایت ، ما را از نظرات و پيشنهادات خود آگاه سازيد و به ما را در بهتر شدن كيفيت مطالب ياري کنید.
بازدید : 194
نویسنده : علی

 

ناوگروه سی و هشتم نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران متشکل از ناوشکن شهید نقدی، لاوان و ناو پشتیبانی بوشهر صبح امروز (سه‌شنبه) با استقبال مهدی آقاجعفری سفیر جمهوری اسلامی ایران، اعضای سفارت و نهاد‌های ایرانی و مقامات نظامی ستاد مشترک نیروی دفاع مردمی و نیروی دریایی تانزانیا در بندر دارالسلام تانزانیا پهلو گرفت.

این ناوگروه به مدت چهار روز در بندر دارالسلام توقف خواهد داشت.

سفیر جمهوری اسلامی ایران در مراسم استقبال از این ناوگروه در گفت‌وگو با خبرنگاران هدف اصلی این بازدید را انتقال پیام صلح و دوستی ملت ایران به مردم کشورهای شرق آفریقا به‌ ویژه تانزانیا اعلام کرد.

آقاجعفری دو بازدید ناوگروه های نیروی دریای ارتش جمهوری اسلامی ایران از دارالسلام طی کمتر از 2 سال گذشته را بیانگر روابط حسنه 2 کشور و علاقمندی دو طرف به تقویت و ارتقای همکاری‌های دو طرف در زمینه‌های دفاعی به‌ خصوص بین نیروی دریایی 2 کشور برشمرد.

سفیر جمهوری اسلامی ایران حضور مقتدرانه ناوگان نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران در شمال و غرب اقیانوس هند را در راستای مشارکت و کمک ایران به صلح و امنیت جهانی دانست و خاطرنشان کرد: روابط نزدیک جمهوری اسلامی ایران و کشورهای آفریقایی نقش مهمی در حفظ ثبات، امنیت و حرکت امن و بی‌خطر کشتیرانی در این منطقه دارد.

فرماندهان ناوگروه 38 نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران در مدت توقف در بندر دارالسلام ضمن ملاقات با مقامات نظامی تانزانیا، از مناطق نظامی و نیز گردشگری دارالسلام بازدید خواهند کرد.

ناوگروه نیروی ارتش جمهوری اسلامی ایران آخرین بار در ماه ژوئن 2014 از بندردارالسلام بازدید کرده بود.


:: برچسب‌ها: نداجا، دماوند ,



شب غمم سر نشد که نشد، حال تو بهتر نشد که نشد
نوشته شده در سه شنبه 11 اسفند 1394
بازدید : 246
نویسنده : علی

 افسران - شب غمم سر نشد که نشد، حال تو بهتر نشد که نشد

سلام علیکم جمیعا 

السَّلاَمُ عَلَیْکِ أَیَّتُهَا الصِّدِّیقَةُ الشَّهِیدَةُ 

سلام بر تو ای صدیقه طاهره(س) که به راه دین شهید گردیدی 



صوت حاج محمود کریمی را از دست ندهید،(ویژه برای شب زنده داران)



شب غمم سر نشد که نشد
حال تو بهتر نشد که نشد

کاش می شد شفا بگیری
ولی آخر نشد که نشد

اشکای طفلای معصومت و ببین
حال این شوهر مظلومت و ببین

امیدم نذار اینا نا امید بشن
زهرا جان نذار غریب تر بشم از این

شب آخرت دعام پای بستر تو (ه)
شب غربت منه شب آخر تو (ه)

کار من آسون نشد که نشد
درد تو درمون نشد که نشد

دردات و به من نگفتی
ولی پنهون نشد که نشد

می بینم آماده پر کشیدنی
می دونم تو فکر تنهایی منی

زهرا جان سه مهه که توی بستری
تو بستر ولی هنوز فکر محسنی

تو که از پیشم بیری
می ری پیش محسنت

بگو من چیکار کنم با غم نبودنت


تموم این اشکا نشد که نشد
دیگه چشات وا نشد که نشد

خنده از لب تو رفت و
دیگه پیدا نشد که نشد

امشب که دادی به من پیرهن حسین
گفتی که با هم می ریم دیدن حسین

اون جا که میون گودال غرق خون
وقتی که نفس نفس می زنه حسین

تو می خونی روضه دم آخر حسین
شده گریه هات برا تن بی سر حسین

وای مادر حسین



(گریه بر مادر بسیار ثواب دارد.)

به رسم انسان دوستی دعایمان کنید.

در پناه حق محفوظ باشید.


:: برچسب‌ها: متن ، دماوند ,



بازدید : 93
نویسنده : علی

 افسران - ببینید این کار به نظر "امیرالمؤمنین " چقدر مهم بود.

* من چند مورد از اقدامات امیرالمؤمنین را - که در بیانات آن بزرگوار منعکس است - در این جا عرض می کنم؛ هزاران مورد از این قبیل، در زندگی امیرالمؤمنین وجود دارد. مردم آمدند اصرار و بیعت کردند؛ اما حضرت قبول نمی کرد. اصرار مردم زیاد شد. همه، بزرگان، کوچکان، رؤسا و صحابه ی قدیمی گفتند نه، فقط علی بن ابی طالب باید باشد و غیر از او کسی نمی تواند. آمدند و به اصرار حضرت را بردند. حضرت فرمود پس به مسجد برویم. حضرت روی منبر رفت و خطبه خواند و در این سخنرانی حرف خودش را بیان کرد. امیرالمؤمنین فرمود: اموالی که تا امروز افرادِ برگزیده و محترمها بیجا و بناحق تصرف کرده اند، هرجا من به این اموال دست پیدا کنم، اینها را به بیت المال برمی گردانم. در طول این چند سال کسانی توانسته بودند پولهایی را از بیت المال به نفع خودشان بردارند. فرمود من همه اینها را برمی گردانم؛ «لو وجدته قد تزوّج به النساء»؛ حتّی اگر ببینم مهر زنهایتان قرار داده اید، یا «و مُلک به الاماء»؛ برای حرمسراهای خودتان کنیز خریده اید. «لرددته»؛ به بیت المال برمی گردانم. مردم و بزرگان بدانند که روش من این است.
بعد از چند روز مخالفتها شروع شد. البته مردم مستضعف و طبقه ی مظلوم جامعه از خدا می خواهند چنین روشی به کار گرفته شود؛ لیکن متنفذان و کسانی که خودشان مخاطب واقعی این مطلب بودند، بدیهی است که ناراضی بودند. نشستند جلسه تشکیل دادند و گفتند این چه کاری است که علی می خواهد انجام دهد. ولیدبن عقبه - همان کسی که زمان عثمان استاندار کوفه بود - از طرف آنها بلند شد پیش امیرالمؤمنین آمد و گفت یا علی! بیعت ما با تو شرط دارد؛ «و نحن نبایعک الیوم علی ان تضع عنا ما اصبناه من المال فی ایام عثمان»؛ شرط ما این است که به پولهایی که ما به دست آورده ایم، دست نزنی و به دستاوردهای ما در دوران قبل از خودت کاری نداشته باشی. بعد از ولیدبن عقبه، طلحه و زبیر آمدند. البته حساب ولیدبن عقبه از طلحه و زبیر جداست. ولیدبن عقبه در واقع جزو تازه مسلمانهاست؛ خانواده اش ضداسلام و ضدانقلاب بودند و با اسلام جنگیده بودند؛ بعد هم که اسلام غالب شد، اواخر زمان پیغمبر، او هم مثل دیگرانِ از بنی امیه اسلام آورد؛ اما طلحه و زبیر جزو سابقین اسلام و جزو یاران نزدیک پیغمبر بودند. طلحه و زبیر هم - که بزرگانِ آن روزِ اسلام و جزو بقایای اصحاب پیغمبر بودند - خدمت امیرالمؤمنین آمدند و حرفهای گله آمیزی زدند؛ از جمله گفتند: «انک جعلت حقنا فی القسم کحق غیرنا»؛ تو ما را با دیگران در تقسیم بیت المال یکسان کردی؛ «و سویت بیننا و بین من لا یماثلنا»؛ ما را با کسانی که شبیه ما نیستند، در دادن اموال بیت المال یکی قرار دادی. این چه وضعی است؟ چرا امتیاز قائل نیستی؟ «من لا یماثلنا فیما افاءالله تعالی بأسیافنا و رماحنا»؛ با شمشیر ما اینها به دست آمد؛ ما بودیم که اسلام را پیش بردیم؛ ما بودیم که زحمت کشیدیم و تلاش کردیم؛ حالا تو ما را با کسانی که تازه آمده اند و عجمی و جزو کشورهای مفتوح هستند، یکسان قرار داده ای؟
جواب امیرالمؤمنین به ولیدبن عقبه را من ندیده ام - تاریخ ثبت نکرده است - اما جواب دیگران را داد. حضرت بالای منبر رفت و جواب تندی داد. راجع به مسأله ی تقسیم مساوی بیت المال فرمود: «فان ذلک امر لم احکم فیه بادئ بدء»؛ من که بنیانگذار چنین روشی نیستم؛ «قد وجدت انا و انتما رسول الله صلی الله علیه و اله یحکم بذلک»؛ هم من و هم شما بودیم و دیدیم پیغمبر این طور عمل می کرد. من کار تازه یی نکرده ام؛ همان کار پیغمبر را دارم دنبال می کنم؛ می خواهم همان ارزشها و همان پایه های اعتقادی و عملی جامعه را در این دوران مستقر کنم. و علی مستقر کرد و می کرد؛ هزینه اش را هم امیرالمؤمنین پرداخت. هزینه ی این کار، وقوع سه جنگ بود. امیرالمؤمنین ایستاد. بدیهی است که امیرالمؤمنین حق خلافت را متعلق به خودش می دانست؛ اما بعد از رحلت پیغمبر این طور نشد؛ در مقابل چیزی که حق خود می دانست، بیست وپنج سال هیچ حرکتی نکرد؛ اگر کسانی هم خواستند حرفی بزنند، آنها را آرام نگه داشت. «انک لقلق الوضین ترسل فی غیر سدد»، «ودع عنک نهبا صیح فی حجراته»؛ از این مطالب امیرالمؤمنین دارد. امیرالمؤمنین در مقابل آن مسأله بیست وپنج سال عکس العمل نشان نداد؛ اما در مقابل قضیه یی که بظاهر کمتر از آن قضیه به نظر می رسد - مسأله ی عدالت اجتماعی، مسأله ی احیای اصول نبوی، دوباره بنا کردنِ بنای اسلامی مستحکمی که پیغمبر گذاشته بود - امیرالمؤمنین سه جنگ را تحمل کرد؛ جنگ جمل، جنگ صفین، جنگ نهروان.
ببینید این کار به نظر امیرالمؤمنین چقدر مهم بود. کار بزرگ امیرالمؤمنین این است.


:: برچسب‌ها: تصویر، دماوند ,



ASHURA
نوشته شده در سه شنبه 11 اسفند 1394
بازدید : 296
نویسنده : علی

 افسران - ASHURA


:: برچسب‌ها: تصویر، دماوند ,



رهبرم تنهایت نمیگذارم.....
نوشته شده در سه شنبه 11 اسفند 1394
بازدید : 201
نویسنده : علی

 افسران - رهبرم تنهایت نمیگذارم.....

 


:: برچسب‌ها: رهبری، دماوند ,



گفتم...
نوشته شده در سه شنبه 11 اسفند 1394
بازدید : 299
نویسنده : علی

 افسران - گفتم...

گفتم : در دلم امید نیست ؟

گفت : هرگز از رحمتم نا امید نباش (زمر ۵۳ )

گفتم : احساس تنهایی میکنم ؟

گفت : از رگ گردن به تو نزدیک ترم (قاف ۱۶ )

گفتم : انگار مرا از یاد برده ای ؟

گفت : مرا یاد کن (بقره ۱۵۲ )

گفتم : در دلم شادی نیست ؟

گفت : باید به فضل رحمتم شادمان گردی (یونس ۵۸ )

گفتم : تا کی باید صبر کنم ؟

گفت : همانا یاریم نزدیک است (بقره ۲۱۴ )

و … چه کسی از او راستگو تر


:: برچسب‌ها: تصویر، دماوند ,



به عشق شهید مدافع حرم " علیرضا مرادی ..... "
نوشته شده در سه شنبه 11 اسفند 1394
بازدید : 454
نویسنده : علی

 افسران - به عشق شهید مدافع حرم " علیرضا مرادی ..... "



من در کنار آقامرتضی بودم،مارو به شکل یک نعل اسب محاصره کرده بودند،از هر طرف آتش میبارید. اصلا قرار نبود علیرضا بیادجلو،ولی انگار وقتی که پشت بیسیم شنیده بود که بچه ها مثل گل دارن پرپر میشن غیرتش به جوش اومد.خیلی راحت میتونست همونجا بمونه و جلو نیاد،ولی... خون هیئتی و علوی که تو رگاش بود اجازه نداد،اومد و چندتا از مجروح هارو پشت تویوتا انداخت و برد عقب،وقتی برای باردوم برگشت،تک تیرانداز شانش رو هدف گرفت،علیرضا افتاد و یکی از بچه ها خودشو رسوند بالا سرش،آقامرتضی چندین بار تو سرش زد و هی داد میزد:یاخدا...یازهرا...حالش خیلی خراب بود،شاید پیش خودش میگفت:جواب مصطفی(برادر شهیدمرادی)رو چی بدم.سعی کردم آرومش کنم،وقتی اون کسی که بالا سر علیرضابود دستش رو بالا آورد و اعلام کرد که چیزی نیست،آقامرتضی آروم شد. ولی خیلی طول نکشید که چندتا تیر دیگه به بدن پاک علیرضا اصابت کرد و علی رفت به اونجایی که لیاقتشو داشت.


:: برچسب‌ها: مدافع حرم ، دماوند ,



بازدید : 164
نویسنده : علی

 افسران - اینم شکلات ها خوشمزه ب مناسبت پیروزی ملت ایران تو انتخابات... بفرما...


:: برچسب‌ها: انتخابات، دماوند ,



کاخی شبیه گردنبد زمرد در چین (+تصاویر)
نوشته شده در شنبه 8 اسفند 1394
بازدید : 172
نویسنده : علی

 کاخ زمردی در چین,کاخ, کاخی شبیه گردنبد زمرد در چین

قصر Mei-Lin

کاخ زمرد چینی
ساختمانی که در تصویر مشاهده میکنید در حقیقت قصر منحصر به فرد Mei-Lin در شهرستان نانجینگ در کشور چین است. این کاخ محل اقامت خانواده رهبر چین Kai-shek بوده است که در سال 1949 در طول جنگ داخلی به تایوان فرار کرد. این کاخ برای همسر Kai-shek به نام Soong May-ling ساخته شده  بود. کاخ در بالای یک تپه و شبیه به یک گردنبند زمرد طراحی شده که اطراف آن را درختان سبز و بلند فرا گرفته اند. در حال حاضر این کاخ تبدیل به موزه شده و بروی گردشگران باز است.

 

جاذبه های گردشگری چین, کاخ زمردی در چین, کاخی شبیه گردنبد زمرد در چین

قصر Mei-Lin از اماکن دیدنی چین


:: برچسب‌ها: چین ، کاخ ، دماوند ,



السلام علیک ایها الارباب یا اباعبدالله
نوشته شده در شنبه 8 اسفند 1394
بازدید : 160
نویسنده : علی

 افسران - Ashura السلام علیک ایها الارباب یا اباعبدالله

أَلسَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا أَبَا عَبْدِ اللّٰهِ 

وَعَلیٰ الأَرْوَاحِ الَّتِی حَلَّتْ بِفِنَآئِکَ، 

عَلَیْکَ مِنِّی سَلاَمُ اللّٰهِ أَبَداً مَا بَقِیتُ وَبَقِیَ اللَّیْلُ وَالنَّهَارُ، 

وَلاَ جَعَلَهُ اللّٰهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنِّی لِزِیَارَتِکُمْ، 

أَلسَّلاَمُ عَلیٰ الْـحُسَیْنِ، 

وَعَلیٰ عَلِیِّ بْنِ الْـحُسَیْنِ، 

وَعَلیٰ أَوْلاَدِ الْـحُسَیْنِ، 

وَعَلیٰ أَصْحَابِ الْـحُسَیْنِ.


Peace be upon you O’ Aba ‘Abdillah

and upon the souls which were annihilated with you.

 Upon you, from me, is the peace of Allah for eternity, as long as the night and the day remain

 and please do not make this (Ziyarat) as my last contact with you.

Greetings be upon Husayn,

and upon ‘Ali the son of Husayn

and upon the children of Husayn

and upon the companions of Husayn.

(a piece of Ziyarat Ashura)


:: برچسب‌ها: عاشورا، دماوند ,